دل نوشته

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

دنیا چقدر حسود بود جانم ! تمام قدم زدن های ما  در خیابان یادش بود ، دید  که دست هم را گرفته ایم ، میدانست چند بار نگاهمان در هم گره خورد و گره کورش جز با خجالت تو وا نشد ، شنید چند بار دوست دارم هایم لب های تورا به خنده باز کرد ! با این حال باز هم چشم دیدنمان را نداشت !
یادت هست چند بار گفتم اینگونه !بی پروا ! انقدر دلبرانه نخند ؟ گفتم سرخی لب هایت را از من میگیرند !دیدی جانا؟
 حتی اسپند هایی هم که سفارش کرده بودم دود کنی، آن تخم مرغی که قرار شد وسط کوچه بترکانی و بر هرچه حسود است لعنت بفرستی افاقه نکرد !
 چشمی نبود که ببیند منو تو  چقدر به هم می آمدیم ...دنیا چشم نداشت ‌، اصلا  همین بخل و حسد او را آلوده کرد ! بیهوده دود ماشین های بیچاره را بهانه کردند!
ما چقدر بهم می آمدیم و این شهر سیاه چقدر حسود بود ! هر کجا هستی دعایی زیر لب نجوا کن ، شاید دنیا دستش را از سرما بردارد !
خدا را چه دیدی!

فال حضرت عشق امروز...
ما را در سایت فال حضرت عشق امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhmdnilo بازدید : 250 تاريخ : يکشنبه 29 بهمن 1396 ساعت: 18:17